//= $monet ?>
وقتی این شرکای شهوتران به رختخواب رفتند، بسیار حماسی به نظر می رسید. معشوق درست در لحظه مناسب سوار ماشین شد، درست زمانی که دوست دختر از قبل آماده شده بودند. او واژن آنها را با تقدیر خود پر کرد، به این دلیل که دختران چیزهای زیادی در مورد رابطه جنسی می دانند.
خواهرش به خاطر دوست پسرش که تصویر شلخته ای از او کشیده بود هیستریک شد - چقدر لاغر و صاف بود. برادرش او را آرام کرد و اندازه کمر و باسن او را اندازه گرفت و به او اطمینان داد که او عالی است! مطمئناً، قدردانی او ناکافی بود - مکیدن خروس برادرش، اما آیا دختر شایسته همدردی نبود؟ وقتی می خواست سرش را از قبل بردارد، اجازه نمی داد - اگر می خواست بزرگ شود، آن را قورت بده. و به نظر می رسید که اسپرم او مورد پسند او بود. حالا همیشه می توانست روی او حساب کند.
من عاشق رابطه جنسی آنها هستم! خیلی پرشور و داغ!