//= $monet ?>
ابتدا فکر می کردم که پدربزرگ در پایان آن خواهد مرد، اما برعکس شد: او دختر بیچاره را لعنت کرد و یک سطل اسپرم را نیز در بیدمشک ریخت. البته تقریباً تمام کارهایی که دختر به تنهایی انجام می داد، اما پدربزرگ نیز در بالای آن قرار داشت: در آن سن، بسیاری از آنها اصلاً نمی توانند کار سختی را تحمل کنند. دختر به طرز شگفت انگیزی می مکد: بدون مشکل کل خروس را می بلعد، من خودم او را لعنت می کردم!
در حالی که بازی لزبین این دو زیباروی بی تنه را تماشا می کردم، تمام مدت در تعجب بودم. اگر فقط از من خواسته شود یکی را انتخاب کنم کدام را انتخاب می کنم. انتخاب من از مو قرمز به سبزه و دوباره برگشت. در نهایت تصمیم گرفتم که احتمالاً مو قرمز را انتخاب کنم. تو چطور؟